جدول جو
جدول جو

معنی کل کا - جستجوی لغت در جدول جو

کل کا
نوعی بازی با گردو
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کل کل
تصویر کل کل
پرگویی، پرحرفی، بحث بیهوده
کل کل کردن: پرگویی کردن و سر یکدیگر را به درد آوردن
فرهنگ فارسی عمید
نام گیاهی است اما قرأت کلمه مشکوک است. (تذکره الاولیاء ج 2 ص 326 و 328) : ابوسعید هفت سال دیگر در بیابان گشت و کل کن می خورد و با سباع می بود. (تذکره الاولیاء). فلان کس چندین سال است تا کل کن می خورد... (تذکره الاولیا). و رجوع به کلکنک شود
لغت نامه دهخدا
(کُ کُ)
دهی از دهستان آسمان آباد است که دربخش شیروان چرداول شهرستان ایلام واقع است و 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کل کل
تصویر کل کل
((کَ کَ))
بیهوده گویی، هرزه گویی
فرهنگ فارسی معین
لفظی در تحقیر افراد کچل
فرهنگ گویش مازندرانی
قطع کردن شاخه های درخت
فرهنگ گویش مازندرانی
ور رفتن، کشتی گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
بز نر جوان
فرهنگ گویش مازندرانی
آهوی نر –شوکای نر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع چهاردانگه ی شهریاری بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
کلاه کثیف و بویناک کچل ها
فرهنگ گویش مازندرانی
قله ی کوه، جاده ی مالرو، زن باره، سرک کشیدن به جایی
فرهنگ گویش مازندرانی
سرفه، داد و بیداد، سر و صدا کردن به هنگام حرف زدن و مشاجره
فرهنگ گویش مازندرانی
کارگاه ابریشم بافی
فرهنگ گویش مازندرانی
کسی که پایش معیوب است چلاق
فرهنگ گویش مازندرانی
از بازی های مردم کوه نشین استتعداد بازیکنان معمولا بیش از
فرهنگ گویش مازندرانی
از انواع بازی که با کش یا طناب انعطاف پذیر انجام گیرداین
فرهنگ گویش مازندرانی
سینه سرخ، نام پرنده ای است
فرهنگ گویش مازندرانی
سر و صدا کردن، زیاد حرف زدن، به سختی کسی را توجیه کردن
فرهنگ گویش مازندرانی